به خانه ات برگرد
اینجا که جای مهمان نیست
،وقت جنگ است برای صلح،
وقت خونخواهی ِ هر مرد
به خانه ات برگرد
مادر نشسته منتظر
از اضطراب و خشم
کپسولهای سرخ می خورد
و کیک های دراز ِ زرد
،مادر اگر مُرد دور از جان،
!دنیا تمام نمی شود، دنیای صنعتی!
کپسولها ولی برای توست
و ارثیه ات کیکی که کپک نمی زند
همیشه نه، ولی گاه خوب است
برای رفع همیشگی ِ این سردردِ لعنتی
بر رخت خوابش توپ های کوچک و سفید
زنی را میشناختم که توی گوشش پرنده بود
می شکستند هر شب در پوسته ای نازک از گچ
جان می داد دوباره همان نطفه ای که زنده بود
مثل لاشه ای در انتظار یک کفتار
کر بود پرنده، مادر زاد حرف نمی زد
دراز می کشید روی صخره های نرم
تن ِ سیاهش را به دانه های برف نمی زد
بستری بود، روی شاخه ی سپیدارها
سالها اسیر یک گوش درد ِ طولانی
توی سیاهی ِ چشمش گره می خورد
رنگین کمان مار پیچ و ابر طوفانی
به خانه ات برگرد
شب چه روشن است اینجا
از نور چشم گرگهای وحشی ِ صبور
مادر را اگر خوردند چراغ ها
دنیا تمام نمی شود
دنیای جنگ با دشمنان ِ نزدیک و
...دوستان ِ دور
زمستان91.....!
پونه اوشیدری
pooneh oshidari
اینجا که جای مهمان نیست
،وقت جنگ است برای صلح،
وقت خونخواهی ِ هر مرد
به خانه ات برگرد
مادر نشسته منتظر
از اضطراب و خشم
کپسولهای سرخ می خورد
و کیک های دراز ِ زرد
،مادر اگر مُرد دور از جان،
!دنیا تمام نمی شود، دنیای صنعتی!
کپسولها ولی برای توست
و ارثیه ات کیکی که کپک نمی زند
همیشه نه، ولی گاه خوب است
برای رفع همیشگی ِ این سردردِ لعنتی
بر رخت خوابش توپ های کوچک و سفید
زنی را میشناختم که توی گوشش پرنده بود
می شکستند هر شب در پوسته ای نازک از گچ
جان می داد دوباره همان نطفه ای که زنده بود
مثل لاشه ای در انتظار یک کفتار
کر بود پرنده، مادر زاد حرف نمی زد
دراز می کشید روی صخره های نرم
تن ِ سیاهش را به دانه های برف نمی زد
بستری بود، روی شاخه ی سپیدارها
سالها اسیر یک گوش درد ِ طولانی
توی سیاهی ِ چشمش گره می خورد
رنگین کمان مار پیچ و ابر طوفانی
به خانه ات برگرد
شب چه روشن است اینجا
از نور چشم گرگهای وحشی ِ صبور
مادر را اگر خوردند چراغ ها
دنیا تمام نمی شود
دنیای جنگ با دشمنان ِ نزدیک و
...دوستان ِ دور
زمستان91.....!
پونه اوشیدری
pooneh oshidari